حقّ فرزند بر پدر ، آن است که نام خوب بر او بگذارد و او را خوب تربیت کند و قرآن به او بیاموزد. - امام علی (ع)

در آیه یک سوره مبارکه نساء آمده است:"یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم عن نفس واحدة و خلق منها زوجها..." ای انسان ها پروای پروردگارتان را پیشه سازید که شما را  هم از یک تن بیافرید و هم از آن جفتش کرد ...در تفسیر عبارت "و خلق منها زوجها "غالب مفسران بر این نظر هستند که:مقصود آن است که از همان خاک و ماده اولیه ای که آدم را آفریدازآن سرشت حوا را نیز بیافرید،بنابراین آن دو با یکدیگر خلق شده اند.

 
 

نخستین زن ها در فرهنگ ها و ملل مختلف، اسامى متفاوتى دارند.  حوا نامى است که در ادبیات اسلامى بر همسر آدم نهاده اند. به نظر مى رسد این اسم ریشه عربى ندارد.  واژه حوا اول بار در تورات ذکر شده و احتمالا از آنجا به زبان و فرهنگ عرب راه یافته است. 
در قرآن از نام حوا یاد نشده و تنها با واژه «زوج» به او اشاره شده است.

 قرآن هنگام یادکرد همه زنانى که از آنها سخن به میان آورده است به جز مریم علیه السلام که به نام وى تصریح شده، واژه «امرأة» را به کار مى برد.

 
قرآن به سه بخش از زندگى حوا اشاره مى کند:


1. آفرینش حوا
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیرًا وَنِسَاءً? (نساء: 1) 
هُوَ الَّذِى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا? (اعراف: 189)
خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا? (زمر: 6) 


2. حوا و میوه درخت ممنوع
در سوره بقره پس از بیان داستان آفرینش آدم و سجده فرشتگان، آن هنگام که فرمان دخول به بهشت داده مى شود، اول بار از همسر آدم سخن به میان مى آید و خداوند آن دو را از نزدیک شدن به درختى معین باز مى دارد. اما شیطان آنان را مى فریبد و قرآن از آن با چنین تعبیرى یاد مى کند: فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ? (بقره: 36)

توضیح بیشتر داستان در آیات دیگر چنین مى آید: 
?فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا. . . ? وَقَاسَمَهُمَا إِنِّى لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ? فَدَلاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا. . . ? وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ. . . » ?قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا. . .  (اعراف: 21- 23).


فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لا یَبْلَی? فَأَکَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَی? (طه: 120- 121) .

 


3. شرک منتسب به آدم و حوا 
این بحث ذیل دو آیه از سوره اعراف مطرح مى شود؛ 
هُوَ الَّذِى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلا خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحًا لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ? فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلا لَهُ شُرَکَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ؟ (اعراف: 189- 190).

 


حوا در تفاسیر


1. آفرینش
اغلب تفاسیر ذیل آیه اول سوره نساء خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا? به این بحث پرداخته اند. 
بیشتر مفسرین مراد از «نفس واحده» و «زوجها» را در این آیه و آیات مشابه «آدم» و «حوا» دانسته اند. برخى نیز «نفس واحده» را نه آدم بلکه اصل و منشأ حیات تفسیر کرده اند.  با تفسیرى مشابه، برخى دیگر معتقدند دلالت این آیه از سوره نساء همانند آیه ?یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ? (حجرات:13) است و هر دو در این معنا ظهور دارند که ابتداى نسل کنونى بشر به یک پدر و مادر مى رسد.

 
آنان که نفس واحده و همسرش را آدم و حوا تفسیر کردند در بحث چگونگى خلقت حوا اختلاف دارند. برخى با توجه به تعدادى از روایات، رأى خلقت و آفرینش حوا از دنده آدم را پذیرفته اند و برخى دیگر نیز قول خلقت حوا از جنس و نوع آدم و نه از بدن آدم را برگزیدند.

 به طور کلى مى توان گفت گروه اول حرف «مِنْ» را در عبارت «خلق منها زوجها» من نشویه در نظر گرفته اند؛ یعنى آفرینش حوا از آدم نشأت گرفته است. این دسته براى تأیید سخن خود از روایات استفاده مى کنند. گروه دوم در مخالفت با این رأى «مِنْ» را بیانیه و بیانگر هم جنس بودن حوا با آدم تفسیر کرده اند.

 
شایان ذکر است برخى مفسرین منظور از عبارات «نفس واحده» و «زوجها» را در آیه 189 سوره اعراف، با توجه به سیاق و محتواى آیات بعدى، نه آدم و حوا بلکه مطلق ذکر و انثى و هر زن و شوهر انسانى گرفته اند؛ زیرا همان طور که بعد اشاره مى شود مضمون آیات بعدى نشان از شرک قائل شدن این دو (زن و شوهر) دارد. 


2. نقش حوّا در خوردن میوه ممنوع
به آیاتى که خوردن میوه ممنوع و هبوط آدم و حوا را بیان مى کنند اشاره شد. افعال و ضمایرى که بر وسوسه شدن، لغزش، خوردن [میوه] درخت ممنوع، اخراج و خطاب و عتاب خداوند دلالت دارند، همگى مثنى است و بر آدم و حوا -هر دو- بازگشت دارد، یعنى در هیچ آیه اى از آیات قرآن حوا به تنهایى مقصر و بانى گناه محسوب نمى شود. اکثر تفاسیر شیعه نیز این ماجرا را همان گونه که از ظاهر آیات قرآن برمى آید، بسط و توضیح مى دهند. 


3. شرک حوا و آدم
اینکه آیا به راستى آدم و حوا براى خدا همتایى قرار دادند، موضوعى است که بسیارى از مفسرین را هنگام تفسیر آیات 189 و 190 سوره اعراف به خود مشغول مى کند. 


مفسران در برخورد با این دو آیه اختلاف نظر بسیار دارند. آنگونه که آلوسى مى گوید : «این آیه نزد من از آیات مشکل است و دانشمندان در آن بحثى پر دامنه و نزاعى بى پایان دارند».


در یک جمع بندى نوع برخورد آراء تفاسیرى که براى این آیه ارائه شده مى توان چنین دسته بندى کرد:
1. نفس واحده و زوجها بر آدم و حوا دلالت دارد و تمام ضمایر و افعال هر دو آیه به این دو نسبت داده مى شود، یعنى باردارى حوا، دعا به درگاه خداوند براى درخواست فرزند صالح و در نهایت شرک. در نوع شرک و چگونگى آن نظرات متفاوت است:
1 1. گروهى شرک را به آدم و حوا نسبت مى دهند؛ اما نوع خفیف ترى از شرک را براى آن دو قائل مى شوند. 


الف) شرک در طاعت بوده نه عبادت.  این نظر بیشتر مبتنى بر روایتى از امام باقر علیه السلام است. 

 


ب ) شرک در تسمیّه و اسم گذارى بوده است. این نظر نیز بر پایه روایاتى است که بیشتر در کتب اهل سنت نقل مى شود. مضمون آنها چنین است که ابلیس با حواى باردار سخن مى گوید و او را از این که صاحب فرزند غیر انسانى شود، مى ترساند مگر آنکه نام ابلیس (عبدالحارث) را بر فرزندش بنهد. بدین گونه آدم و حوا در نام گذارى و نه توحید نسبت به خدا دچار شرک مى شوند. 


ج) برخى تفاسیر شیعى نیز بدون دلیل و استدلال مقدماتى و ذکر منبع تفسیر خود معتقدند آدم و حوا چون هنگام تولد فرزندشان به اسباب ظاهرى و وسائل خارجى توجه کردند و در آفرینش و تأمین سلامت کودکانشان غیر خدا را مؤثر پنداشتند، به شرک گراییدند.

1 2. طبق نظر دیگر همه ضمایر و افعال این دو آیه به آدم و حوا بازگشت دارد؛ اما این دو مشرک نشدند و اصولاً شرکى که در آیه مطرح است، شرک به خدا نیست، بلکه بایستى ضمیر ?جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاءَ? را به فرزند صالح بازگشت داد، یعنى آن دو از خداوند براى فرزند صالحشان فرزندانى مشابه و همانند درخواست کردند. 


2. برخى دیگر بر این اعتقادند که نفس واحده و زوجها به آدم و حوا دلالت دارد؛ اما شرکِ به خدا را نمى توان به آن دو نسبت داد، بلکه به راستى مشرکینى دیگر مخاطب آیه هستند. چگونگى بیان این تفسیر به شکل هاى مختلف است:
 21.در عبارت ?فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحاً? منظور نوع بشر و انسان است که به خدا مشرک شدند و به نظر مى رسد به نوعى عبارت ?جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاءَ? صفت ?صَالِحاً? قرار گرفته است؛ یعنى فرزندان صالحى که به خدا شرک ورزیدند و منظور از «صالح» سلامت جسمانى و بى عیب و نقصى در آفرینش است، نه صالح دینى که سلامت و استوارى در ایمان است؛ هر چند تعبیر دوم مشهورتر است. 


در ردّ اشکال تثنیه آمدن ضمایر و افعال گفته شده که ضمایر تثنیه آمدند تا هر دو جنس نر و ماده نسل آدم را شامل شوند و براى صحت ادعا معمولاً به جمع بودن عبارت آخر آیه اشاره مى شود ?آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ? یعنى در انتهاى آیه همه این نسل بشر مورد توجه قرار مى گیرند. 


درباره تغییر مخاطب آیه که ابتدا به آدم و حوا (نفس واحده و همسرش) توجه مى شود و در میانه آیه به ناگاه خطاب به سوى دیگر چرخیده و مشرکین از فرزندان آدم و حوا را مدنظر داشته است، گفته اند این موارد در قرآن بسیار یافت مى شود، همانند آیه ?إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ? (فتح : 8) که مخاطب ابتدا پیامبر است و سپس عام مى شود. به طور کلى طبق این نظر، آیه چنین تفسیر مى شود که از ابتداى آیه تا آن هنگام که آن دو، خدا را مى خوانند و خداوند به آنان فرزند صالح عطا مى کند به آدم و حوا بازگشت دارد و مراد از فرزند صالح نسل صالحى از دو جنس مرد و زن است که براى خداوند شریک قرار دادند. 


در میان مفسران شیعه این نظر، اول بار توسط سید مرتضى ابراز شد. اساسِ نظریه سید مرتضى که سبب شد چنین تفسیرى ارائه دهد بر این استوار است که آدم علیه السلام پیامبرى از پیامبران الهى بوده است. از این دو جایز نیست که آدم مشرک شده باشد که همه کارهاى پیامبران براى انسان ها جایز و قابل تقلید است و اگر شرک بر آدم را بپذیریم، آن را براى همه انسان ها نیز روا دانسته ایم؛ پس واجب است که ضمیر را به غیر آدم و حوا برگردانیم. 


2 2. تفسیر مشهور دیگر به ابو مسلم محمدبن بحر اصفهانى منتسب است. طبق این بیان فقط نفس واحده و همسرش ناظر بر آدم و حواست و بقیه موارد متعلق به آن دو نیست، بلکه خطاب به مشرکین است. البته ضمیر «خَلَقَکُم» ابتداى آیه، خطاب به همه انسان ها و کاملاً عام است؛ یعنى مشرکین را هم در برمى گیرد که آنها هم از نسل آدم هستند.  در ادامه آیه ضمیر هاء در ?تغشاها? و کنایه در ?دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا? و ?آتَاهُمَا صَالِحاً? به آنکه شرک ورزیده بازمى گردد و مختص مى شود. این تخصیصِ بعد از عموم جایز است و مواردى از آن در قرآن وجود دارد. همانند آیه ?هُوَ الَّذِى یُسَیِّرُکُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنتُمْ فِى الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا. . . ? (یونس:22) که ابتدا همه مردم و سپس فقط دریانوردان منظور است. 


2 3. برخى با تقدیر «اولادهما» در ?جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاءَ? سعى کردند تفسیرى ارائه دهند که دامن آدم و حوا را از شرک مبّرا کنند. یعنى عبارت چنین بوده است «جعلا اولادهما له شرکاء» که مضاف حذف شد و تنها مضاف الیه در جایگاه آن باقى مانده است. همانند عبارت ?اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ? (بقره:52 و 95) که تقدیر آن «اتخذتم اسلافکم العجل» است. 


به نظر مى رسد این تفسیر مبتنى بر روایتى از امام رضا علیه السلام است که حوا در هر بار زایمان، فرزندانى دوقلو و از دو جنس متفاوت دختر و پسر به دنیا مى آورد و دو جنس از این فرزندان مشرک مى شوند. 

 

3. در تفسیرى دیگر گفته شده این دو آیه در شأن قصى از اجداد رسول خدا نازل شده است که ذریه صالحى را از خدا خواست؛ اما اسم پسرانش را از میان بتان برگزید و عبد مناف، عبدالدار و عبدالعزى نهاد. بدین ترتیب ضمیر در «خَلَقَکُم» قریش عصر پیامبر صلى الله علیه و آله را مخاطب قرار مى دهد. 
این نظر بیشتر نزد مفسران اهل سنت رایج است. 


4. اغلب مفسران معاصر شیعى تفسیرى دیگر براى این دو آیه ارائه مى دهند. آنان معتقدند که در این دو آیه حکایت از حادثه یا شخصیت خاصى نیست، بلکه آیه از ابتدا عام بوده و منظور همه پدر و مادرهاى در حال فرزنددار شدن است؛ چون پدر و مادر معمولاً از شدت محبت از خدا منقطع مى شوند و به عنوان مؤیّد به انتهاى آیه دوم ?فَتَعَالَى اللّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ? اشاره مى کنند که به صورت جمع است و اگر مراد آیه آدم و حوا بود بایستى مى فرمود «اشرکا» و نیز به شرکى که ادامه آیات مطرح مى شود، اشاره مى کنند که پرستش غیر خدا مذمت مى شود و نه شرک خفى یا توجه به اسباب ظاهرى و آدم علیه السلام که برگزیده خداست (صفى اللّه ) بعید است به چنین شرکى گراییده باشد. 


در پایان اشاره مى شود برخى از مفسرین امورى از قبیل ابلیس و آدم و بهشت و حوا و چگونگى خلقت و جزئیات آنها را از امورى که در قرآن کریم کاملاً معنا نشده و زمان آن مشخص نگردیده است، معرفى مى کنند و آنها را مباحثى مربوط به جهان غیب مى دانند که آدمى راهى براى آنکه به کنه آن برسد ندارد و معرفت در این موضوعات با سرشت و خرد محدود و بى افزار آدمى میسر نمى شود و بهتر آن است که این غیب را به خداوند غیب واگذاریم. 

 

منابع:

موسسه فرهنگی قرآنی نورالمجتبی

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

 

در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث مقالات قرانی، جهت پیش ثبت نام و یا  شرکت در دوره ها کلیک کنید.

جهت پیش ثبت نام  کلیک کنید...

در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...

اطلاعات بیشتر کلیک کنید...

 

 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

  • اشتراک دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • قرآن پژوهی مالی و حسابداری
  • شرکت دانش پژوهان مالی فرانگر
  • مرکز مشاوره الکترونیک حسابداری, مالی و سرمایه گذاری
  • توسعه توانمندی و فرصتهای شغلی مالی و حسابداری
  • انتخاب برتر محصولات, خدمات و بازار حسابداری, مالی و...
  • توسعه نگر دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • آتیه نگر دانش و سواد مالی مدیران ارشد
  • بهینه نگر دانش و سواد مالی خانواده
  • هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
    Google Analytics Alternative