در این قـرآن چراغـهاى روشـن (هـدایت) و داروى شـفابخش دلهـاست. - رسول اکرم (ص)

اسرائیلیات جمع «اسرائیلیة » است که منسوب به «اسرائیل » است. اسرائیل نام دیگر یعقوب (بن اسحاق بن ابراهیم)، جد اعلای یهودیان است. برخی گفته اند: این کلمه، عبری است و از دو جزء «اسر» و «ایل » ترکیب یافته که اولی به معنای «عبد» و دومی به معنای «الله »، یعنی، معادل «عبدالله » در زبان عربی است.قرآن مجید به همین مناسبت، از یهودیان، به عنوان «بنی اسرائیل » (فرزندان یعقوب) یاد می کند.

 
 

 

مقصود از اسرائیلیات، قصه ها، افسانه ها، روایات، اخباری است که از تورات و منابع یهودی گرفته شده و به دست علمای یهود، به ویژه کسانی از آن ها که بعد از ظهور اسلام، مسلمان شدند، وارد فرهنگ اسلامی شده است. علمای اسلام، گاهی اصطلاح اسرائیلیات را به «نصرانیات » و همه مجعولاتی که رنگ یهودی دارد، تعمیم می دهند. 

ریشه های تاریخی نفوذ اسرائیلیات در فرهنگ اسلامی (اعم از تفسیر، تاریخ، حدیث، کلام) را باید از یک طرف در حضور اهل کتاب (یهود) در جزیرة العرب و ارتباط نزدیکشان با قوم عرب و برتری فرهنگی آنان بر عرب جاهلیت، و از سوی دیگر در خصومت و کینه توزی یهود با اهل اسلام جست وجو کرد که چون در رویارویی سیاسی و نظامی با مسلمانان شکست خوردند، تلاش کردند از راه نفوذ فرهنگی، و از درون، به مسلمانان ضربت وارد کنند.

 

برتری فرهنگی یهود به فرهنگ جاهلیت
دین یهود چند قرن پیش از ظهور اسلام، در عربستان نفوذ یافته بود و برخی نقاط یهودی نشین در این سرزمین پدید آمده بود که از همه مهم تر یثرب بود که پس از هجرت پیامبر اسلام، مدینه (مدینة الرسول) نامیده شد. علاوه بر یثرب که سه طایفه یهودی ثروتمند و متنفذ: بنی قینقاع، بنی نصیر و بنی قریظه در آن سکونت داشتند، در تیماء  ،فدک ، و خیبر  نیز نقاط یهودی نشین پدید آمده بود و تعدادی از این گروه در آن جا حضور داشتند.

یهودیان، در هر نقطه ای از عربستان که سکونت می گزیدند، در پرتو مهارت در زراعت، شهرت می یافتند. در مدینه نیز، علاوه بر کشاورزی، به خاطر مهارت در حرفه هایی مانند آهنگری، رنگرزی و ساخت اسلحه شهرت به دست آورده بودند. ثروت و موقعیت برتر اقتصادی یهود، به تقویت موقعیت اجتماعی و نفوذ فرهنگی آنان کمک می کرد.

از طرف دیگر، یهودیان در هر منطقه که سکونت می کردند، افکار و عقاید خویش و تعالیم تورات را در آن جا ترویج می کردند و مطالبی هم چون آغاز خلقت جهان، رستاخیز، حساب و میزان و افسانه ها و خرافات تورات را ترویج می کردند. 

تاثیر فکر و فرهنگ یهودیان در مردم جزیرة العرب، قابل انکار نیست. اسنادی در دست است که نشان می دهد پیش از ظهور اسلام، یهود نسبت به عرب در سطح فکری و فرهنگی بالاتری قرار داشتند و بت پرستان جزیرة العرب، به آنان به دیده احترام می نگریستند و در برابر آن ها نوعی احساس حقارت می کردند و بارها در مشکلات فکری و در مسایل مذهبی به آنان مراجعه می کردند. از این نظر، گاهی از یهود آن زمان، به عنوان معلم عرب عصر جاهلیت یاد می کنند.

پیش از آن که به ریشه هاى نفوذ اسرائیلیات در تفسیر و گستره آن بپردازیم، لازم است از میان ادوار مختلف تفسیر به دو دوره اشاره کنیم که عبارت است از: 


1. تفسیر در عصر صحابه.

 2. تفسیر در عصر تابعین. 
درست است که قرآن مجید به زبان عربى نازل مى شد و سبک و اسلوب بلاغى آن هماهنگ با زبان عربى رایج آن زمان بود و از این رو در عصر پیامبر، مردم عرب، اغلب معانى قرآن (اعم از واژه ها و جمله بندى هاى آن) را درک مى کردند، اما در میان آیات قرآن برخى از آیات یا برخى از تعبیرها و الفاظ، مفهوم روشنى نداشت و مخاطبان آن روز قرآن، مفاهیم و معانى آن ها رادرک نمى کردند و از این رو احساس مى کردنداین گونه تعبیرها و الفاظ نیاز به تفسیر و شرح و توضیح دارد. 


منابع تفسیر درعصر صحابه
چنان که اشاره کردیم گرچه تفسیر در ابتدا به صورت ساده و در حد بیان مفهوم لغوى واژه ها و معناى ظاهرى آیات صورت مى گرفت، اما در عین حال در تفسیرقرآن در همین حد، از منابعى استفاده مى شد که به اختصار یادآورى مى کنیم: 


1 . قرآن کریم
نخستین منبع تفسیرى در عصر صحابه خود قرآن کریم بود، زیرا آیات قرآن مجید، برخى، مفسر برخى دیگر و شاهد و قرینه اى بر مقصود از برخى دیگر است;به تعبیر دیگر، آیات قرآن مجید داراى ایجاز و اطناب، اطلاق و تقیید، عموم وخصوص، اجمال و تبیین و کنایه و صراحت است. موضوعى که در جایى به اختصار گفته شده، در مورد دیگر به تفصیل بیان شده است و مطلبى که در جایى به اجمال برگزارشده، در مورد دیگر به وضوح بیان شده است. وقتى که این گونه آیات در کنار هم قرار مى گیرد و باهم مقایسه مى شود خود آیات، هم دیگر را تفسیر مى کند و مقصودخداوند روشن مى گردد. به عنوان نمونه مى توان از داستان آدم و ابلیس و موسى وفرعون یاد کرد که در برخى از سوره ها به اختصار بیان شده و در برخى دیگر به تفصیل، و وقتى که مجموع آن ها در نظر گرفته شود، صورت کامل داستان روشن مى گردد. 
پیامبر اسلام فرمود: 
قرآن براى این نازل نشده است که برخى از آن برخى دیگر را تکذیب کند، بلکه نازل شده است که برخى از آن برخى دیگر را تصدیق نماید... 
امیر مومنان علیه السلام نیز فرمود: 
برخى از قرآن بر برخى دیگر گواهى مى دهد و بعضى از آن بعضى دیگر را بیان مى کند.  
بنابراین، صحابه در بسیارى از موارد، قرآن را با قرآن تفسیر مى کردند. 


2 . گفتار پیامبر (سنت)
پیامبر اسلام که آورنده قرآن مجید براى هدایت وسعادت مردم بود، خود مفسر و شارح قرآن مجید نیز بود. هرگاه براى صحابه ومعاصران آن حضرت در فهم آیات قرآن مشکلى پیش مى آمد به آن حضرت مراجعه مى کردند. 
قرآن مجید پیامبر اسلام را به عنوان مبین و مفسر قرآن معرفى کرده است: 
وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس مانزل الیهم ولعلهم یتفکرون . 
و این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم تا آن چه را براى مردم نازل شده است براى آنان روشن سازى و شاید بیندیشند. 
سیوطى در بخش پایانى کتاب الاتقان فى علوم القرآن بخش قابل ملاحظه اى از آیات قرآن را که به وسیله پیامبر اسلام تفسیر شده (به ترتیب از سوره حمد تا سوره ناس) آورده است. این آیات از طریق روایاتى که از رسول خدا نقل شده تفسیر شده است  . 
به عنوان نمونه از طریق ابوذر و عدى بن حاتم نقل شده است که پیامبر فرمود: 
مقصود از مغضوب علیهم در سوره حمد، یهود و مقصود از الضالین نصارا هستند.  هم چنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود: 
مقصود از «صلوه وسطی» در آیه «حافظوا على الصلوات والصلوه الوسطى»نماز عصر است . 
در رتبه بعد از پیامبر اسلام باید از امیر مومنان (ع) به عنوان یکى از منابع مهم تفسیر در عصر صحابه یاد کرد. از میان خلفا بیش از همه از على (ع) روایات تفسیرى نقل شده است. خود آن حضرت مى فرمود: 
سوگند به خدا هیچ آیه اى از قرآن نازل نشده است جز این که مى دانم درباره چه کسى و یا در کجا نازل شده است چون خداوند به من قلب و فکرى اندیشه ور و زبانى جویا وپرسان عطا کرده است.
هم چنین روزى آن حضرت ضمن خطبه اى فرمود: 
از من سؤال کنید، سوگند به خدا از هر چیزى سؤال کنید، پاسخ مى دهم. در مورد[تفسیر] کتاب خدا از من بپرسید، سوگند به خدا! مى دانم که هرآیه اى شب نازل شده است یا روز، در دشت نازل شده است یا در کوه. 
از این رو در بسیارى از موارد، مسلمانان براى فهم معناى آیات به على (ع) رجوع مى کردند. عبدالله بن عباس، مفسر برجسته و معروف، از شاگردان على (ع) در تفسیربود. او گفت: «هر چه از علم على فراگیریم، آن را رها نمى کنیم» . 


3 . اجتهاد و استنباط
صحابه گاهى در تفسیر آیات قرآن به اجتهاد و استنباط درمفاهیم و حقایق قرآن مى پرداختند و در این اجتهاد گاهى به شناخت آدات و رسوم عرب و گاهى به شان نزول آیات و در برخى موارد به شناخت لغت و رموز آن و در پاره اى موارد به شناخت احوال و اوضاع و عقاید یهود و نصارا استناد مى کردند. 


4 . اشعار و ادبیات عرب جاهلى 
خلیفه دوم تاکید داشت که در فهم آیات قرآن به اشعار عرب مراجعه شود، او مى گفت: 
دیوان خود را حفظ کنید تا گمراه نشوید. گفتند: دیوان ما چیست؟ 
گفت: شعر جاهلیت، زیرا تفسیر کتاب شما و معانى گفتارتان در آن موجود است. 
عبدالله بن عباس نیز در فهم معانى برخى واژه هاى نا آشنا در قرآن به شعر جاهلى استناد مى کرد چنان که روزى «عزین» را در آیه «عن الیمین و عن الشمال عزین»با استناد به شعر یکى از شعراى عرب به «گروه دوستان زیاد» تفسیر کرد. 

 


تفسیر در عصر تابعین
با سپرى شدن عصر صحابه، دوره تفسیر قرآن به دست تابعین رسید که نزد صحابه شاگردى مى کردند، و غالب اطلاعات خود را از آنان فرا مى گرفتند.هم چنان که در میان صحابه برخى چهره هاى روشن بودند که دیگران در فهم معانى آیات قرآن و سایر آگاهى هاى دینى به آنان رجوع مى کردند، در میان تابعان نیز چنین شخصیت هاى برجسته اى وجود داشت. 


منابع تفسیر در عصر تابعین
منابع تفسیر در عصر تابعین را مى توان چنین خلاصه کرد: 
1 . قرآن کریم
2 . روایات منقول از پیامبر از طریق صحابه 
3 . آرا و نظریات منقول از صحابه 
4 . اجتهاد و استنباط

 

 
آغاز نفوذ اسرائیلیات در تفسیر
در این دوره منبع دیگرى بر منابع تفسیر در عصرصحابه افزوده شد و آن عبارت بود از اخبار اهل کتاب (یهود) . برخى از پژوهشگران معاصر اخبار اهل کتاب را از منابع تفسیر در عصر صحابه شمرده اند ، اما دلیل قابل قبولى بر مراجعه صحابه در تفسیر قرآن به اهل کتاب در حد گسترده در دست نیست و اگر هم چنین چیزى بوده بسیار محدود بوده است. بنابراین، ریشه هاى نفوذ اسرائیلیات در تفسیر در حد گسترده را باید در عصر تابعین جست وجو کرد.در صفحات آینده خواهیم گفت که بیش تر راویان اسرائیلیات در زمینه تفسیر، ازتابعین بودند.

 
انگیزه گرایش مسلمانان به اسرائیلیات در تفسیر
بنى اسرائیل در مسایل فراوانى با هم اختلاف داشتند، قرآن درباره اختلاف آن ها داورى کرد و خرافات و افکار بى اساس رایج در میان آنان را از حقایق جدا ساخت، و از این رو فرمود: 
بى شک این قرآن اکثر آن چه را که بنى اسرائیل درباره اش اختلاف دارند براى آنان حکایت مى کند. 
هم چنین قرآن خود را در برابر کتاب هاى پیشین آسمانى، حافظ و مراقب و نگاهبان معرفى مى کند (اصول آن ها را حفظ کرده تحریف یا تفسیر غلط آن ها را مشخص مى سازد) ومى فرماید: 
و ما این کتاب [ قرآن ] را به حق بر تو نازل کردیم در حالى که تصدیق کننده کتاب هاى پیشین و حافظ و نگاهبان آن هاست. 
با توجه به این حاکمیت و روشنگرى قرآن، این سؤال پیش مى آید که چرا مسلمانان در فهم معانى قرآن به علماى یهود (یا یهودى الاصل) مراجعه مى کردند و علت این لغزش و انحراف چه بود؟ 
در پاسخ این سؤال، ابن خلدون دو عامل اجتماعى و دینى یعنی:

1 . جهل وامى بودن عرب 

2 . مسامحه مسلمانان در فراگیرى اخبار و حکایات گذشتگان نه احکام شریعت از اهل کتاب را مؤثر مى داند. وى پس از آن که تفسیر را به دو نوع تقسیم مى کند،درباره تفسیر نقلى (تفسیر مبتنى بر حدیث) چنین مى نویسد: 
کتاب هاى این مفسران و روایات و مطالب منقول آنان شامل مطالب درست و نادرست ومقبول و مردود است. علت راه یافتن این گونه مطالب در این نوع تفسیرها این است که عرب آن روز اهل دانش و مطالعه نبودند و بى سوادى و زندگى بدوى بر آن ها چیره گشته بود و هرگاه به حکم طبیعت کنجکاو بشرى مى خواستند در مورد علل و اسباب آفرینش و آغاز خلقت و اسرار هستى، شناخت و آگاهى پیدا کنند به اهل کتاب، که سابقه پیروى از شریعت آسمانى داشتند، مراجعه کرده و از آن ها استفاده مى نمودند وآن ها عبارت بودند از یهود (پیروان تورات) و پیروان مسیحى آن ها، در حالى که یهودیانى که آن روز در جامعه عرب زندگى مى کردند، مثل آنان بدوى بودند و اطلاعات آن ها در حد عامه اهل کتاب بود. اکثر آنان از قبیله حمیر بودند که کیش یهود راپذیرفته بودند. 
این یهودیان هم چون کعب الاحبار، وهب بن منبه و عبدالله بن سلام وقتى که مسلمان شدند هم چنان بر دانسته ها و باورهاى قبلى خود درباره قصه ها و اخبار مربوطبه آغاز آفرینش و حوادث و جنگ ها و خون ریزى ها که ارتباطى به احکام شرعى نداشت تا درباره آن ها احتیاط کنند باقى ماندند و این گونه مطالب از طریق آن ها به تفاسیر منتقل شد. و چون این مطالب ارتباطى با احکام شرعى و مسایل خاص اسلام نداشت تا مسلمانان درباره آن ها دقت و احتیاط کنند، مفسران در نقل آن ها تسامح ورزیدند و بدین ترتیب تفاسیر از مطالب منقول آن ها انباشته شد در حالى که گفتیم اصل آن ها برگرفته از پیروان تورات بود که بادیه نشین بودند و هیچ دقت و تحقیقى در مورد شناخت درست آن چه نقل مى کردند نداشتند، منتها چون بعدها از نظر دینى شهرت و عظمت و قدرت یافتند، سخنان آن ها مورد قبول واقع شد. 


روش قرآن و تورات در نقل حوادث تاریخى
به دو عاملى که ابن خلدون گفته، مى توان عامل سومى را نیز اضافه کرد، و آن تفاصیل و جزئیاتى است که در تورات آمده امادر قرآن مسکوت مانده است. 


چنان که برخى از پژوهشگران گفته اند، اگر چه بسیارى از حوادث و قضایاى امت هاى پیشین و تاریخ پیامبران، هم در قرآن بیان شده و هم در تورات، و از این نظر موارد مشترکى بین این دو کتاب و تا حدى انجیل وجود دارد اما روش قرآن در نقل و بازگویى این گونه مطالب با روش تورات متفاوت است; قرآن از نقل مطالب تاریخى، هدف تربیتى و عبرت آموزى دارد و از این رو تنها روى نقاط عبرت آموز ومورد نظر که با هدف و مقصود کلام ارتباط دارد، تکیه مى کند و از نقل همه جزئیات صرف نظر مى کند; مثلا تاریخ وقایع، نام محلى که این وقایع در آن ها رخ داده و نیزدر بسیارى از موارد، نام اشخاصى را که محور این وقایع بوده اند هم چون نام اصحاب کهف و تعداد دقیق آن ها ذکر نمى کند زیرا این جزئیات تاثیرى درنتیجه گیرى تربیتى از آن وقایع ندارد در حالى که تورات، حوادث را با جزئیات وشاخ و برگ فراوان حکایت مى کند. شواهد فراوانى در این زمینه به چشم مى خورد که درصورت مقایسه موارد مشترک در قرآن و تورات، به خوبى جلوه گر مى شود. 


به عنوان نمونه مى توان از داستان حضرت آدم یاد کرد. این داستان، هم در تورات آمده است و هم در چند مورد از قرآن. اگر این داستان را در قرآن، در سوره «بقره» و «اعراف»، که مشروح تر از سوره هاى دیگر بیان شده، بررسى کنیم خواهیم دید قرآن نه محل و موقعیت بهشت محل سکونت آدم رابیان کرده، نه نوع درختى که آدم و حوا از خوردن میوه آن نهى شده بودند، نه حیوانى را که شیطان در شکل آن واردبهشت شد تا آدم و همسرش را اغوا کند، و نه محلى را که آدم و حوا پس از خروج ازبهشت، در آن هبوط کردند و... جزئیات و بلکه بیش از این ها ذکر شده است; مثلا آمده است که بهشت در شرق عدن بوده، درختى که آدم و حوا از نزدیک شدن به آن نهى شده بودند، در وسط بهشت بوده، آن درخت، درخت زندگى و درخت شناخت خیر و شر بوده،حیوانى که حوا را وسوسه کرد که از میان میوه آن درخت بخورد، مار بوده، خداوندمار را که شیطان به شکل آن درآمده بود بدین گونه کیفر کرد که بر روى شکم راه برود و خوراکش خاک باشد و حوا را نیز بدین گونه کیفر کرد که او و دخترانش دردوران آبستنى در رنج و زحمت باشند! 

 

 علامه طباطبائى مى گوید: 
این که جهان ظرف شش روز از روزهاى هفته آفریده شده در تورات آمده است اماقرآن گرچه آفرینش جهان در شش روز را بارها گفته است،لیکن هرگز نگفته و حتى اشاره اى نکرده است که مقصود از شش روز، روزهاى هفته است . 
یکى از رازهاى مراجعه مسلمانان به اهل کتاب در تفسیر، این بود که آنان به حکم کنجکاوى و جست وجوگرى طبیعى مى خواستند درباره آفرینش جهان و علل و اسباب هستى ورویدادهاى گذشته، جزئیات و تفاصیلى را که در قرآن مسکوت مانده بود از علماى اهل کتاب فرا گیرند و این، یکى از عوامل مهم لغزش آن ها در جهت فراگیرى خرافات وافکار آشفته تورات به عنوان تفسیر قرآن بود. 


احمد امین در این زمینه مى نویسد: 
علاقه و گرایش عقلى انسان و میل طبیعى او جهت جست وجو پیرامون هر حادثه باعث شدکه هنگام شنیدن بسیارى از آیات قرآن سوالات متعددى براى مسلمانان پیرامون آن هامطرح شود; مثلاهنگامى که داستان سگ اصحاب کهف را مى شنیدند مى گفتند:چه رنگى بود؟ و وقتى درباره داستان شخص مقتول و گاو ذبح شده در بنى اسرائیل مى شنیدند: «فقلنااضربوه ببعضها (:پاره اى از گوشت گاو [سربریده] را به آن کشته بزنید) مى پرسیدند: کدام عضو گاو را به کشته زدند؟ هم چنین مى پرسیدند: کشتى نوح چه قدر طول داشت؟نام پسرى که در داستان بنده صالح و موسى ، بنده صالح او را کشت، چه بود؟ ووقتى که آیه:«فخذاربعه من الطیر(:چهار پرنده را برگیر) را در داستان حضرت ابراهیم مى شنیدند مى گفتند: آن پرندگان از چه نوع بودند؟، یوسف چه ستارگانى را در خواب دید؟، در داستان موسى و شعیب مى پرسیدند: موسى چه مدت براى شعیب چوپانى کرد؟ و آیا دختر کوچک او را به همسرى گرفت یا دختر بزرگش را؟ هم چنین وقتى آیه اى خوانده مى شد که اشاره به آغاز خلقت داشت، از بقیه داستان آفرینش مى پرسیدند: و اگر آیه اى خوانده مى شد که سرگذشتى از پیامبرى نقل مى کرد انتظارداشتند آن حادثه را با تمام جزئیاتش بشنوند.

 
آن چه این خواسته آن ها را برآورده مى کرد و به کنجکاوى آن ها درباره جزئیات،پاسخ مى داد تورات و حواشى و شروحى بود که بر آن نوشته شده بود و نیز افسانه هایى بود که بر آن افزوده بودند. 


برخى از یهودیانى که از این گونه تفاصیل و جزئیات در تورات اطلاع داشتند اسلام آوردند و بسیارى از این اخبار از طریق آن ها به محافل اسلامى نفوذ کرد و به عنوان شرح و تفسیر آیات قرآن وارد تفسیر شد... . 
احمد امین در یکى دیگر از تالیفات خود در زمینه تاریخ شکل گیرى و تدوین تفسیر از عصر صحابه تا تابعین مى نویسد: 
.. بدین ترتیب تفسیر در دوره هرطبقه بعد از طبقه اى دیگر گسترش مى یافت و طبقه بعدى مباحث طبقه قبلى را نقل مى کرد و یافته هاى خود را بر آن مى افزود و افراد هرطبقه با بسیارى از نومسلمانان که تا چندى پیش یهودى یا نصرانى یا مجوسى بودندارتباط برقرار مى کرد; مثلا بعضى از صحابه با وهب بن منبه و کعب الاحبار و عبدالله بن سلام و تابعین با ابن جریح ارتباط برقرار کردند. این نومسلمانان یک سلسله اطلاعات و اخبارى داشتند که آن ها را از تورات و انجیل و شروح و حواشى آن ها فراگرفته بودند.مسلمانان نقل و حکایت اخبار و روایات آن ها را در کنار آیات قرآن بى اشکال مى دانستند و بدین ترتیب بود که اسرائیلیات یکى از منابع گسترش تفسیر گشت . 


راویان اسرائیلیات در تفسیر
چنان که قبلا اشاره کردیم بیش تر راویان اسرائیلیات در تفسیر، از تابعین بودند. از میان صحابه، در این زمینه، از عبدالله بن عمروبن عاص مى توان یاد کرد. سیوطى مى نویسد: 
از عبدالله بن عمروبن عاص مطالبى مربوط به داستان ها و اخبار فتنه ها و عالم آخرت و امثال این ها نقل شده که به نظر مى رسد از اهل کتاب شنیده است نظیر آن چه در تفسیر آیه «فى ظلل من الغمام از وى نقل شده است. 
از تابعین وهب بن منبه و مجاهد از این گروه بودند. از مقاتل بن سلیمان نیز درگروه بعد از تابعین مى توان نام برد. برخى از محققان تعداد بیش ترى را در این گروه جاى داده اند.

علامه شیخ جواد بلاغى مى نویسد: در تفسیر و اسباب نزول، مراجعه به امثال عکرمه، مجاهد، عطا و ضحاک که احادیث مرسل آنان کتاب هاى تفسیر را پرکرده است بر هیچ مسلمانى جایز نیست و کسى در امر دین در چنین کارى معذورنمى باشد زیرا اقوال آنان اگر فرضا روایت باشد، روایات مرسل و مقطوع است و هرگزحجت نیست. 

 

منابع:

موسسه فرهنگی قرآنی نورالمجتبی

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث مقالات قرانی، جهت پیش ثبت نام و یا  شرکت در دوره ها کلیک کنید.

جهت پیش ثبت نام  کلیک کنید...

در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...

اطلاعات بیشتر کلیک کنید...

 

 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

  • اشتراک دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • قرآن پژوهی مالی و حسابداری
  • شرکت دانش پژوهان مالی فرانگر
  • مرکز مشاوره الکترونیک حسابداری, مالی و سرمایه گذاری
  • توسعه توانمندی و فرصتهای شغلی مالی و حسابداری
  • انتخاب برتر محصولات, خدمات و بازار حسابداری, مالی و...
  • توسعه نگر دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • آتیه نگر دانش و سواد مالی مدیران ارشد
  • بهینه نگر دانش و سواد مالی خانواده
  • هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
    Google Analytics Alternative